به گزارش بیرجند نیوز : به روایت آمار، در دو ماه گذشته پر طرفدارترین اخبار در پایگاه‌های خبری و رسانه‌های مجازی استان موضوع انتخاب استاندار و گزینه‌های احتمالی بوده است که بیشترین بازدید خوانندگان را تجربه کرده است. اگر می‌شد خوانندگان مطالب روزنامه‌های استان را هم شمارش کرد به احتمال زیاد در روزنامه‌ها هم این مطالب بیشترین خواننده را داشت .

اگرچه عملکرد بعضی از این رسانه‌ها که فقط به دلیل دسترسی به منابع خبری مبادرت به انتشار اسامی‌کرده بودند و هدفی جز انتشار اخبار نداشتند با عملکرد بعضی دیگر که هر روز نشستن یکی را بر کرسی استانداری قطعی دانسته و تمام شده تلقی می‌کردند و روز بعد دیگری را کلید دار معرفی می‌کردند یا با عملکرد بعضی‌ها که در این بحبوحه سعی کردند نان خود و دوستانشان را بر این تنور گرم بپزند کاملاً متفاوت بود اما در ایجاد این رونق خبری همگی نقش داشتند.

بگذریم از این که همه می‌دانند اصلاً شیوه انتخاب استاندار ، چه در این دولت و چه در دولتهای قبلی ، مراجعه به جو رسانه ای و یا تلاش خیلی‌ها برای بستر سازی و رسیدن به این صندلی به اصطلاح خدمت نبوده و نیست و اگر کسی در این مسیر در کنار لابی گری و رابطه سازی، متحمل خرجی و یا به راه انداختن بساط شام و ناهار آن چنانی در هتلهای استان و تهران شده است به جای فرصت سازی ، فرصت سوزی کرده است و تردیدی هم نیست رسانه‌هایی که از گمانه زنی فراتر رفته و هر روز یکی را منتخب و منتصب معرفی می‌کردند از اعتبار رسانه ای خود بی محابا خرج کرده اند.

هرچند این شرایط مسئولین تصمیم گیر را تحت فشار قرار نداده است اما تصویری از استان ارائه کرده است که در آن هماهنگی و همدلی و تشریک مساعی و مشارکت گروهی در میان آن‌هایی که می‌توانند در اعتلای استان موثر واقع شوند ضعیف و دور از دسترس جلوه می‌کند.این شرایط در نگاه اول نشان داده است که اگر کسی از میان چهره‌های استانی انتخاب شود کار سختی را باید برای ایجاد همدلی و استفاده از ظرفیت استانی فعالان عرصه‌های مختلف انجام دهد. شاید به همین دلیل بوده است که به تدریج نمایندگان مردم استان در مجلس به سمت انتخاب از بین گزینه‌های نا مطرح و غریبه و به اصطلاح غیر بومی‌رفته اند، گزینه‌هایی که به قول آن‌ها بیشتر واجد شرایط هم باشند.

این تصویر اما در نگاه دقیق تر فرق می‌کند. اگر قدری مو شکافانه و با وسواس به موضوع نگاه کنیم برایمان پرسشهایی مطرح می‌شود :

- سوال اول اینست که از کجا معلوم این اسامی‌و لیست‌ها اسامی‌کسانی باشد که در حد گزینه مطرح باشند.تقریباً هیچ معیار ثابت و یکنواخت و مطرحی نیست که گزینه بودن را تعریف کند.اشتباه است اگر فکر کنیم هر کس که برای مطرح کردن خود و یا دوستان و نزدیکان و همفکران و هم محله ای‌های خود تلاش کرده است توانسته گزینه معرفی کند.اگر انتخاب در لایه‌های خاصی و در تهران صورت می‌گیرد گزینه‌ها هم فقط آنهایی می‌توانند باشند که مورد توجه و بررسی جدی انتخاب کنندگان قرار گرفته اند. تلاش‌ها در استان فقط می‌تواند منجر به معرفی شخص مورد نظر به تصمیم سازان شود نه این که از او یک گزینه ساخته باشد.

- سوال دوم این است که چرا فکر می‌کنیم بومی‌هایی که با هم رقابت می‌کنند با غریبه‌ها راحت تر کنار می‌آیند.این تصور که با توجه به شرایط پیش آمده، ایجاد جو همدلی و همکاری توسط هر یک از هم استانی‌ها در استان کار سختی است و غریبه‌ها بهتر می‌توانند به این مهم نائل شوند تصور درستی نیست .بررسی‌ها و همصحبتی نگارنده با تعدادی از همین به اصطلاح گزینه‌ها به راحتی نشان می‌دهد که اغلب آنها هم استانی خود را در شرایط مساوی ترجیح میدهند بر یک غریبه. اگر فرضاً هر به اصطلاح گزینه را حتی یک مدعی هم بدانیم هیچ شاهدی وجود ندارد که نشان دهد مدعی‌ها راحت تر میدان را به غریبه‌ها واگذار کنند تا خودی‌ها .

- سوال سوم و اساسی این است که چه شرایطی برای استاندار پیش بینی شده است که هم استانی‌های ما ممکن است آن را نداشته و یا کمتر داشته باشند.نگاهی اجمالی به استانداران گذشته به سادگی نشان می‌دهد که هیچ یک از آن‌ها نه وزیر بوده اند و نه معاون وزیر و نه نماینده مجلس، حتی استاندار هم نبوده اند.جسارت تلقی نشود اما نمایندگان محترم فعلی مجلس از استان ما هم نمایندگی را در سوابق گذشته اشان نداشته اند.

شاید موضوعی که بیشتر باعث نگرانی نخبه‌های استان و نمایندگان مجلس از استان شده است این باشد که گزینه بومی‌به هر حال از یکی از شهرهای استان است و ممکن است خواسته یا نا خواسته نگاه بخشی و منطقه ای داشته باشد و عدالت را در پای مصالح شهر و دیار خود ذبح کند. این نگرانی که اتفاقاً در استان ما سابقه هم دارد و در صحبتهای یکی از نمایندگان فعلی به صراحت بیشتری آمده است جدی و قابل تأمل است اما این به آن معنا نیست که این مشکل را که ساخته و پرداخته بعضی از گذشتگان بود و مردم نتایج این تفرقه افکنی را سالها دیده بودند هرگز نتوان حل کرد.

آن‌هایی که اهل فوتبال هستند حتما به خاطر دارند که برای پرهیز از این قبیل حرف و حدیث‌ها ، سالها قضاوت بازی دو تیم باشگاهی برتر و پرطرفدار کشورمان یعنی استقلال و پرسپولیس را به داوران خارجی می‌سپردند و از یک مقطعی تصمیم گرفته شد به توانمندی و بی طرفی داوران ایرانی اعتماد شود و نتیجه اش این شد که داوران ما به خودباوری رسیدند و با وجود اشتباهات رایج داوری ، آبروی فوتبال و بخصوص داوری فوتبال کشور را خریدند.

با این که اصولاً داور را هر چقدر که جانبدارانه قضاوت کرده باشد وسط بازی تعویض نمی‌کنند اما ائمه محترم جمعه و نمایندگان محترم مجلس و نخبگان استان که نظرشان مورد توجه تصمیم گیرندگان قرار می‌گیرد می‌توانند در هر مقطعی که شاهد جانبداری و بی عدالتی باشند برای اصلاح امر تلاش کنند و طبیعی است که در صورت اثبات ، انتظار تغییر داشته باشند.

دوستی لطیفه ای را تعریف می‌کرد و می‌گفت : ” می‌گویند در جهنم گناهکاران هر منطقه را در چاههای عمیقی می‌اندازند و بالای سر هر چاه نگهبان و گرز آتشین که مراقب است کسی خارج نشود ، چاه مخصوص منطقه ما از معدود چاههایی است که به نگهبان و گرز آتشین نیاز ندارد چون اگر کسی بخواهد بالا بیاید دوستان بجای آن که قلاب بگیرند و کمکش کنند او را به زیر می‌کشند که بالاتر نرود ”

این اگرچه تمثیل واقعی مردم خوب منطقه ما نیست اما حکایت تأسف انگیز بخشی از نخبگان منطقه ماست که به آن ضرب المثل فاسد و خودخواهانه و انگلیسی معروف می‌ماند که می‌گفت دیگی که برای ما نمی‌جوشد …..!

بر خلاف آن چه خود می‌گوییم و استانمان را مهد علم و فرهنگ و هنر و زادگاه اندیشه و تمدن و خاستگاه فرهیختگان می‌دانیم آمار نشان داده است که سهم هم استانی‌های ما از مدیریت ملی و کشوری – لا اقل در دوره اخیر – بسیار کمتر از آن بوده است که لیاقتش را داشته اند و اگر تعداد اندکی از هم استانی‌های ما آن هم فقط به مدد شایستگی و توانمندی خود به چهره ای ملی و جهانی تبدیل شده اند از حمایت و پشتیبانی هم استانی‌ها کمترین بهره را در این ارتقاء نبرده اند.

رئیس جمهور و معاون که هیچ ، واقعاً چند وزیر و استاندار و مدیر ملی و کشوری در این دهه‌ها از این استان بوده اند؟ آیا وقت آن نرسیده است که به خود باوری رسیده و برای انتصاب هم استانی‌های توانمندمان که بسیاری از آن‌ها یک سر و گردن از دیگران بالاترند برای تصدی مسئولیتهای مهمتر در سطح ملی تلاش کنیم و از تشکیک در عدالت ، بی طرفی و توانمندی دوستان خود دست برداشته و از تجسس و عیب جویی بی مورد در رابطه با آن‌هایی که با ما بزرگ شده اند و با ما زندگی کرده اند بپرهیزیم و این بار آتش به کماچ هم استانی‌ها کنیم که شاید آن‌ها هم در پختن کماچمان ما را یاری رسانند؟

یادداشت از : (ح.ح)